شوتبال!
|
در حالی که 205 کشور نمایندههای خود را برای بزرگترین نمایش ورزشی کرهی خاکی به شهر پکن فرستادهاند، ایران تاکنون نه تنها در رقابتها نمایش ضعیفی داشته بلکه در بخشهایی از جمله تماشاگران و فعالیتهای فرهنگی هم چیزی برای گفتن نداشته است. پس از گذشت سه روز از شروع بازیهای المپیک، بسیاری از امیدهای ایران برای کسب مدال طلا از جمله حاجیآخوندزاده، میراسماعیلی و سوریان از بین رفته و کابوس مدال طلا کاروان ورزشی ایران را در برگرفته است. بسیاری از کسانی که همراه کاروان ورزشی ایران به پکن آمدهاند، هم اکنون چشم به روزهای آینده و لطف خدا دارند تا شاید شگفتیسازی در بین 17 ورزشکار باقی مانده پدید آید و ناامیدی را از ذهنها پاک کند. در این میان نکتهای که از همه آزار دهندهتر است کمبود فعالیتهای فرهنگی و سازماندهی تماشاگران برای تشویق ورزشکاران ایرانی است. هر بینندهای با حضور در مراکز ورزشی شهر پکن که بازیهای المپیک در آن برگزار میشود، به این نکته پی میبرد که بیشتر کشورهای دنیا یا به صورت سازمان یافته و یا به صورت خودجوش با لباسهای متحدالشکل که رنگ و پرچم کشورشان را در ذهنها متواتر میکند، به تشویق ورزشکارانشان میپردازند. این نکته تاثیر بسیار زیادی بر روحیهی ورزشکاران دارد، به عنوان نمونه دوشنبه شب در رقابتهای جودو بیش از یکصد نفر از مردم کشور آذربایجان به همراه "الهام علیاف" رییس جمهور کشورشان به سالن محل رقابتها آمده بودند و به صورت وصف ناپذیری "النور ممدلی" را تشویق میکردند تا به مدال طلا رسید. این در حالی بود که علی معلومات که چیزی از حریف خود کم نداشت، بدون اینکه حتی یک تماشاگر ایرانی او را از سکوی تماشاگران تشویق کند، به صحنه رقابت رفت و در میان شور و هیجانی که آذربایجانیها به وجود آورده بودند در عین شایستگی نتیجه را واگذار کرد. شاید بسیاری از مسوولان ایرانی توجیهشان این باشد که کسی توقع کسب مدال از معلومات را نداشت که برای تشویق او به سالن بیاید. اما، نکته اینجاست که حمید سوریان یکی از شانسهای اصلی ایران برای کسب مدال طلا بود. چرا حتی 10 ایرانی در سالن محل رقابتها نبودند که او را تشویق کنند. بنابر اطلاعات کسب شده کمیتهی برگزاری مسابقهها نه تنها بلیتهای خود را از طریق بخش مخصوص این کار به فروش میرساند بلکه بلیتهایی را هم در اختیار کمیتههای ملی المپیک کشورها میگذارد که در مورد بیست و نهمین دورهی بازیها هم چنین اتفاقی افتاده بود. اما، در واقع این بلیتها کجا رفته است؟ نقش کمیتهی ملی المپیک در سازماندهی تماشاگران چیست؟ نقش سفارت ایران در پکن در زمینهی هماهنگی ایرانیهای حاضر در چین و یا شهر پکن برای حضور در سالن مسابقات و تشویق ورزشکاران کشورمان چیست؟ آیا واقعا هیچ ایرانی در پکن زندگی نمیکند که علاقه داشته باشد نمایندهاش را در صحنهی رقابت تشویق کند؟ آیا علاقهمندان ایرانی به ورزش در شهر پکن بلیتهای مسابقههای ورزشکاران ایرانی را بدست آوردهاند؟ این سوالهایی است که ذهنها را به خود مشغول کرده است و به سختی میتوان جوابی برای آنها پیدا کرد. امیدواریم که مسوولان کمیتهی ملی المپیک و یا سفارت ایران در چین بجای فرافکنی و باز کردن بار این مسوولیت از دوش خود غربت ورزشکاران ایرانی را در سالنهای پکن احساس کنند و در روزهای باقیمانده چارهای برای حل این مشکل بیندیشند. البته سفیر ایران گفته بود که ما تدارک زیادی برای بازیهای المپیک دیدهایم اما، باید دید فعالیت آنها در زمینههای فرهنگی و تماشاگران چقدر بوده است! البته ناگفته نماند که تعدادی از علاقهمندان متمول ورزش هر کدام بیش از چهار میلیون تومان هزینه کردهاند و از تهران به پکن آمدهاند. آن هم با بلیتهایی که کمیتهی ملی المپیک در اختیار داشت اما، این تعداد معدود را هم تنها در صبح روزهایی میتوان دید که بسکتبالیستهای ایران مسابقه دارند. [ سه شنبه 87/5/22 ] [ 3:39 عصر ] [ امیر ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |