شوتبال!
|
تور دو فرانس از فردا آغاز می شود. با این حال این رقابت های پر هوادار و تماشایی که روزگاری بسیار خوشنام و شناخته شده بود، دیگر قهرمان پروری نمی کند. بله، تور دو فرانس دیگر قهرمانی را از خود به بار نمی آورد. ورزشکاران برجسته اکنون متقلب هایی با گذرنامه های خونی شده اند! 196 متهم به روی زین می پرند تا چند صد کیلومتری را در فرانسه با دوچرخه هایشان رکاب بزنند. آنها از سوی گروهی از پزشکان و تدارکاتچی ها همراهی می شوند و البته از سوی 124 نگهبان و مراقب. نه، آنها ماموران کنترل دوپینگ نیستند. بلکه پای ماموران و پلیس های واقعی در میان است. بحث بر سر دستگیری، بازداشت و زندان است. این گروه وظیفه دارند مراقب باشند تا هیچ دوچرخه سواری غیبش نزند و در نرود و همه بتوانند روی هدف های تور تمرکز داشته باشند. هدف هایی چون سازماندهی کار گروهی، تقویت و افزایش اعتماد به نفس و به ویژه باور داشتن به پاداش کار سخت و زحمت فراوان. بدیهی است که در رفتن و با به عبارت خودمانی "جیم شدن" قدغن است و نباید از کندترین رکابزنان سریع تر رفت. تور باید برای رسیدن به هدف هایش دست به کار شود و بتواند زندگی اش را دگرگون کند. آن هم با ابزار و راهکار های ساده. این دیگر سناریویی طراحی شده نیست. تور دو فرانس در آینده با محکومیت زندان سراغ محکومان دوپینگی خواهد رفت. این در واقع "تور زندانیان" است و از چهار هفته پیش در "لیل" استارت خورده است. اقدامی اصلاحی برای مجرمان واقعی. [اشاره به تور دوچرخهسواوری انجام شده در ماه گذشته میلادی با شرکت زندانیان فرانسه]. در نگاه اول برای بسیاری از تماشاگران تفاوت آن تور و تور دو فرانس چندان هم زیاد نیست چرا که وقتی از شنبه در موناکو تور دو فرانس 2009 آغاز میشود، به احتمال زیاد دوچرخهسوارانی متقلب در آن رکاب خواهند زد. تقلب هم هرچه باشد، جرم به شمار میآید و تقلب در ورزش بسیار بدتر و ناگوارتر است. چرا که ورزش دنیای الگوها و مدلهاست. پرفسور "پیتر اسلوتردیک" میگوید: «در دنیای ورزش هر چیزی که آدمی از دنیای عادی و معمولی میشناسد، در دنیایی با تراکم بالاتر توصیف و تصویر میشود. این ارزشها همانند هر جای دیگر است اما، در شکلی نابتر و خالصتر. در دنیای خاکستری زندگی عادی تقلب و فریبکاری تاحدودی عادی و طبیعی است اما، در جهان الگوها و مدلها تقلب بیاندازه نامطلوب است و اگر این گونه نباشد، ورزشکار مهمترین کار کردش به عنوان "قهرمان" را از دست میدهد.» اما تور دو فرانس 2009. آیا این تور هنوز هم قهرمانی دارد؟ این تور دیگر قهرمان پروری نمیکند چرا که قضیه نخست زمانی که قهرمان یکی از مرحلهها با سرعت تمام از خط پایان عبور میکند، این است که آیا او سابقه دوپینگ نداشته است و حتی یک بار هم با این اتهام روبهرو نبوده است؟ و این درست همان زمانی است که گزارشگر به فهرستش نگاه و آن را بارها و بارها از بالا تا پایین از سر میگذراند. بدون قهرمانان افسانه تور هم دچار صدمه میشود. برای چندین دهه اسطورهها از قهرمانان انفرادی جدا بودند و بینیاز از اموری پیش پا افتاده همانند دوپینگ. البته بدون اسطوره هم که نمیشود. زمانی که این اسطورهها برای چند سال به طور کامل حضور نداشتند، تور به پدیدهای به نام "دوپینگ" تن داد و اکنون باید با آن فعالانه و پر سر و صدا مبارزه کند و به عنوان یک شرکت کننده در مبارزه دنیای عادی جایگاه و یا حتی موجودیتش را به عنوان یک مسابقه به بازی بگذارد. دست کم تا زمانی که قرار است دنیای الگوها دنیای الگوها باقی بماند. اما، دنیای تور دو فرانس دیگر این چنین نیست و این گفته به بررسیهای پی در پی دوچرخهسواران و دادگاهی شدن بیوقفهی آنان بازمیگردد. "تام بونن"، قهرمان سابق جهان دوباره به کوکائین روی آورده است و دیگر هم محبوب نیست. "آلخاندرو والورده"، دوچرخهسوار شماره یک حال حاضر جهان هم در ایتالیا به دلیل دوپینگ با محرومیت روبهروست. او قصد داشت فرجام خواهی کند ولی تیمش از این کار چشم پوشی کرد. "آندریاس کلودن" هم هست، اگر چه او هم براساس گزارشها با اتهام دوپینگ تیمی دانشگاه فرایبورگ آلمان روبهروست. "دنیس منچف" قهرمان جیرود ایتالیا یکی از امیدهای قهرمانی است البته او هم به شدت مظنون به دوپینگ است. دنیای الگوها از همین روست که دیگر همانند روزگار گذشته دنیای الگوها نیست. از آنجا که از یک سال و نیم پیش پای گذرنامههای خونی به میان آمده است. دیگر با آمارها نیاز به اثبات نیست که بخواهیم تعداد متهمان را کاهش بدهیم. اکنون نام پنج نفر نخست فاش شده است. دادگاه درمورد آنها تصمیمگیری خواهد کرد. دادگاه است که باید نظر بدهد این نوع نمونهبرداری قانونی است و میتوان از آن به عنوان دلیل محکمه پسند استفاده کرد یا خیر. مقولهی اعضای بدن و جسم هم به دلیل جراحیهای پزشکی و زیبایی با دگرگونی بزرگی روبهروست. اکنون یک پاسپورت خونی چیزی نیست که مردم عادی ناچار باشند با آن روبهرو شوند. این گذرنامه چیزی عادی و روزمره است همانند گواهی اهدای عضو. ولی با یک گذرنامه خونی دیگر کسی قهرمان نیست. البته مگر این که فرد ورزشکار لانس آرمسترانگ باشد. در تور امسال بحث تنها بر سر اوست. چرا که او راهی به آینده را نشان میدهد. راهی که میتواند از جهان الگوها درگذشته و دنیای عادی دنیایی جدید و سومی را پدید بیاورد. چرا که ورزشکار تنها نیاز به جراحیهای فراوان ندارد بلکه میتواند چیزهای زیادی را در درونش ایجاد کند. آرمسترانگ زمانی سرطان را کنار زد، آن هم با داروهای فراوان و سپس هفت بار قهرمان توردوفرانس شد، اما این که این قهرمانیها چگونه به بار آمد تنها خود او میداند. [ دوشنبه 88/4/15 ] [ 10:32 عصر ] [ امیر ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |